سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم دشمن آنند که نمى‏دانند . [نهج البلاغه]

مرام عشق همینه!

 

سال جدید رو به همگی

شما دوستای خوبم

تبریک عرض می کنم

 

اگه وقت کردی همش رو با تامل بخون فکر کنم تا اندازه ای ارزشش رو داشته باشه ...

تیک تاک تیک تاک تیک .....

بازم صدای عقربه های ساعت ، بازم اخرین لحظه های سال ، بازم مرور خاطره ها و بازم یه سال دیگه ...

گذشت ،  خیلی زود هم گذشت ، عین سرعت باد اومد و وزید و رفت ....به پشت سرت نگاه کن ببین چقدر لحظه ها سریع گذشتن و این لحظه ها ، عمر تو بود که گذشت ....بزن عقب ....تمام امسالت رو مثل یه فیلم بزن بره عقب ، از لحظه های اول شروع کن ، از پارسال یه همچین شبی ...یادته ؟؟ با خدا چیا میگفتی ؟ چقدر امید داشتی به اینکه خدا امسال رو واست سال قشنگی کنه ؟ چقدر منتظر اومدن لحظه تحویل سال بودی؟ چی فکر می کردی از اومدن سال جدید ؟ با خودت میگفتی چه عیدی ؟ امسالم مثل هر سال ..گنگ و پوچ ....یا نه با خودت می گفتی امسال دیگه خودم رو می سازم امسال دیگه میخوام با هر سال فرق داشته باشم ...امسال ...امسال ...امسال....حالا دیگه داره تموم میشه ...لحظه های حسابرسی نزدیک شده ...خودت بشین به حساب خودت برس ...ببین اصلا قولهایی که پارسال به خودت و به خدای خودت دادی یادته ؟؟ببین اگه یادته به کدومش عمل کردی ؟ اون ادمی که می خواستی شدی ؟ تا چه اندازه نزدیک شدی به شخصیتی که ارزوشو داشتی ؟ کی شدی ؟/چی شدی ؟؟اینها همشون جای تامل و فکر داره ...یه امشب رو با خودت رو راست باش ...با خودت خلوت کن ...همه شبها و روزهای امسال همه اتفاقاتی رو که واست پیش اومد بیار یکی یکی توو صفحه ذهنت ....ببین دل چند نفر رو شکستی ؟ دل چند نفر رو به دست اوردی ؟ چند نفر رو از ته دل خوشحال کردی ؟ چند نفر رو با تمام نا مهربونیات به گریه انداختی ؟؟؟به پشتت نگاه کن ...365 روز بود .....ببین این 365 واست 365 حسرت بوده یا 365 شادی و روزهای افتابی ؟؟ببین با خودت و با دیگران چه کردی ؟؟توو همه این 365 روز شاید خیلی کمتر با خودت خلوت کردی ولی بیا و یه امشب رو بیخیال نباش ...امشب می تونه واسه تو یه شروع باشه ....تنبلی نکن ....نگو دنیا همینه ...نگاه کن تو هر روزت با هم فرق داشته پس چطور به خودت جرات میدی که بگی سال دیگه هم مثل امسال ؟؟ به خودت بیا... ناشکر نباش ....نگاه کن خدا بهت دوباره فرصت داده که پای سفره هفت سین با خانواده ات بشینی ... غرورت رو کنار بذار ...تا کی میخوای بگی دیگران من رو درک نمی کنن ؟ تا کی میخوای ناله و گله کنی از زمونه ، تا کی میخوای نا امید باشی ؟؟ کافی نیست ؟؟ تا کی میخوای بگی من تنهام ؟؟ تا کی ؟؟ نگاه کن ، ببین تو هنوز اینجایی ، هنوز توو این دنیایی ، هنوز بهت فرصت داده شده واسه دیدن یه بهار دیگه ...نگاه کن به جوونای همسن و سال خودت ببین بعضیهاشون امسال چه طور سرنوشتشون عوض شده ، یکی معتاد شده ، یکی طلاق گرفته ، یکی زیر خروارها خاک خوابیده ....اینها سرنوشتهای نبود که واسه من و تو غیر ممکن باشه ،‌این جوونا با من و تویی که الان حی و حاضر نشستیم و منتظریم تا عید بشه هیچ فرقی نداشتن ...پس چطور شده که تو به این سرنوشتها دچار نشدی ...نمیگم سختی نکشیدی ...نه ...میدونم شاید توو این 365 روز خیلی ها دلت رو شکسته باشن ، خیلی شبها با اشک چشمات تا صبح بیدار بودی ، میدونم شاید خیلی چیزا رو از دست دادی اما ببین اینها سخت تر از سرنوشتهای بدی بود که واست مثال زدم ؟؟ ناشکر نباش به روزهای خوبت هم نگاه کن ...همین که سالمی همین که کنار خانواده خودت سال رو تحویل می کنی اینها نعمت کمی نیست ....به خدا کم نیست ....به خودت بیا ...نذار هر روز صبح با نا امیدی و کسالت از خواب بیدار شی ...هر روز رو با امید این شروع کن که قراره بهترین روز رو داشته باشی ...خدا رو بیشتر توو زندگیت شریک کن ...اخه چقدر می خوای ناشکر باشی ...این خدایی که ازش فاصله گرفتی همونه که بهت دوباره فرصت داده ...تو این نفسها این زندگی رو از اون داری ....پس چطور فراموشش کردی ؟؟ یعنی اینقدر بد و نا شکری ؟؟نه اینطور نیست ... اگه لیاقت نداشتی بهت دوباره فرصت نمی داد ....امشب همه خاطرات همه روزها وشبهای تلخ و شیرین رو به یادت بیار ، خاطرات شیرینت رو باز هم به خاطر بسپار و تشکر کن از خدا و از کسایی که اون روزها رو واست شیرین کردن و خاطرات بدت رو فقط بگرد تووش درس و عبرت پیدا کن و بعد همه شون رو خاک کن ...فراموش کن ادمهای بد زندگیت رو ، ادمهایی که باعث شدن حالا خاطرات تلخی داشته باشی ...تو اونها رو ببخش و باهاشون خداحافظی کن توو ذهنت و دیگه اجازه نده ضمیر پاک و زیبای وجودت رو الوده کنن ...

چشمهات رو باز کن بازم بهار اومده ...نو شو ...مثل لباسهات ....دست پدر و مادرت رو ببوس که امسال هم با مهر و محبتشون تامینت کردن ...سجده شکر کن که خدا هنوز داره می بینه تو رو و هنوز دستاشو دراز کرده به سمتت تا تو دستاشو بگیری ....

سر سفره هفت سین دعا کن ، واسه اونایی که عزیزترین کسانشون رو از دست دادن صبر بخواه ، خیلی ها الان هستن که جای خالی پدر ، مادر ، فرزند ، همسر رو در کنار سفره شون حس می کنن و اشک می ریزن ، دعا کن واسه اون مریضایی که هفت سین شون الان شده سرنگ و سرم و .....، دعا کن واسه جوونایی که امسال با دست خودشون سرنوشتشون رو خراب کردن ، دعا کن واسه جوونایی که شرایط ازدواج ندارن ،‌دعا کن واسه مستاجرایی که توو خرج زندگیشون موندن ، دعا کن واسه اونایی که به خاطر قرضاشون الان پشت میله های زندانن و با خاطره هفت سین پارسال توو خونه شون دارن اروم اروم اشک میریزن ، دعا کن واسه خودت ،‌ واسه دوستات  ، واسه همسن و سالات ،  واسه  اونایی که بهت بدی کردن واسه همه کس دعا کن ....و دعا کن واسه کسی که دوستش داری و از خدا بخواه که پیشش شرمنده نباشی ...اگه یادت بود من حقیر رو هم فردا دعا کن ....بهترین ها رو از خدا بخواه و مطمئن باش خدا بهترین ها رو برات رقم زده ....پس با چشمان منتظر و قلبی امیدوار به پیشواز بهار برو و حرکت کن به سمت خوشبختی ....خدا هنوز دوستت د اره ، پس تو هم دوستش داشته باش ، زندگیتو دوست داشته باش ،‌اطرافیانت رو دوست داشته باش و از تک تک لحظاتت بهترین استفاده رو کن و با تمام وجودت بهار زندگیت رو نفس بکش...

عیدت مبارک دوست عزیزم .......




گلبرگ ::: شنبه 87/1/3::: ساعت 9:52 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 8


بازدید دیروز: 18


کل بازدید :14744
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
گلبرگ
نام: تو شناسنامه نوشته ... حالا چه فرقی می کنه؟؟؟ فکر کن گلبرگ!!! شهرت: تو شناسنامه نوشته ... حالا بازم چه فرقی می کنه فکر کن بیخانمان متولد: تو شناسنامه اینو نوشته ولی کی باورش می شه؟ یه تیکه کاغذه دیگه 1/4/1365 محل تولد: تو شناسنامه تهران هستش شایدم جای دیگه بوده خودم در جریانش نیستم رشته تحصیلی: چون اینو خودم انتخاب کردم می دونم نرم افزار هستش ولی بازم نمی شه اعتماد پیدا کرد از این دانشگاه ها هر چیزی بر میاد یه جمله از من: زندگی همچون پیازی است که هر لایه ان را ورق زدم مرا به گریه انداخت
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<