سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ متکبّری، دوستی ندارد . [امام علی علیه السلام]

مرام عشق همینه!

در زمان قدیم، پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس­العمل مردم را ببیند، خودش را جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی ­تفاوت از کنار تخته سنگ می ­گذشتند.
بسیاری هم غرولند می­ کردند که این چه شهری است که نظم ندارد. حاکم این شهر عجب مرد بی­عرضه ­ای است ... با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط راه بر نمی ­داشت.
نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد.
ناگهان کیسه ­ای را دید که وسط جاده و زیرتخته سنگ قرار داده شده بود. کیسه را باز کرد و داخل آن سکه­ های طلا و یک یادداشت پیدا کرد.
پادشاه در آن یادداشت نوشته بود: «هر سد و مانعی می­تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.»




گلبرگ ::: یکشنبه 87/1/4::: ساعت 8:3 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 9


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :14727
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
گلبرگ
نام: تو شناسنامه نوشته ... حالا چه فرقی می کنه؟؟؟ فکر کن گلبرگ!!! شهرت: تو شناسنامه نوشته ... حالا بازم چه فرقی می کنه فکر کن بیخانمان متولد: تو شناسنامه اینو نوشته ولی کی باورش می شه؟ یه تیکه کاغذه دیگه 1/4/1365 محل تولد: تو شناسنامه تهران هستش شایدم جای دیگه بوده خودم در جریانش نیستم رشته تحصیلی: چون اینو خودم انتخاب کردم می دونم نرم افزار هستش ولی بازم نمی شه اعتماد پیدا کرد از این دانشگاه ها هر چیزی بر میاد یه جمله از من: زندگی همچون پیازی است که هر لایه ان را ورق زدم مرا به گریه انداخت
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<