شیشه عطر بهار لب دیوار شکست
و هوا پر شد از بوی خدا ،
همه جا آیت اوست ،
دیدنش آسان است ،
سخت آن است که نبینی او را
سازنده ترین کلمه «گذشت» است...
آن را تمرین کن.
پرمعنی ترین کلمه «ما» است...
آن را به کار بر.
عمیق ترین کلمه «عشق» است...
به آن ارج بده.
بی رحم ترین کلمه «تنفر» است...
با آن بازی نکن.
خودخواهانه ترین کلمه «من» است...
از آن حذر کن.
نا پایدارترین کلمه «خشم» است...
آن را فرو بر.
بازدارنده ترین کلمه «ترس» است...
با آن مقابله کن.
با نشاط ترین کلمه «کار» است...
به آن بپرداز.
پوچ ترین کلمه «طمع» است...
آن را بکش.
سازنده ترین کلمه «صبر» است...
برای داشتنش دعا کن
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.
دخترلبخندی زد و گفت ممنونم. تا اینکه یه روز اون اتفاق افتاد.حال دختر خوب نبود...نیاز فوری به قلب داشت...از پسر خبری نبود...دختر با خودش می گفت: می دونی که من هیچ وقت نمی ذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی...ولی این بود اون حرفات؟...حتی برای دیدنم هم نیومدی...شاید من دیگه هیچ وقت زنده نباشم...آرام گریست و دیگر هیچ چیز نفهمید... چشمانش را باز کرد،دکتر بالای سرش بود. به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟ دکتر گفت نگران نباشید،پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید...در ضمن این نامه برای شماست!..
دختر نامه رو برداشت،اثری از اسم روی پاکت دیده نمی شد،بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود: سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه. (عاشقتم تا بینهایت) دختر نمی تونست باور کنه...اون این کارو کرده بود...اون قلبشو به دختر داده بود...
آرام آرام اسم پسر رو صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد...و به خودش گفت چرا حرفشو باور نکردم ...
میدونی که دنیا گرده
پس هر وقت احساس کردی
به آخر خط رسیدی
شاید تازه نقطه شروع باشه...
داشتم فکر می کردم به آمدن و رفتنت، نفهمیدم چه شد ...
دیدم رفته ای! ...
بعد یک دفعه دلم خواست همه ی باورهای تلخم را بریزم دور؛
"عشق در نرسیدن است. با وصل، عشق می میرد."
نفرین به باورهایم!
بعد یک دفعه دلم خواست همه ی فاصله ها را پاک کنم؛
"همیشه فاصله ای هست"
نفرین به فاصله!
بعد نگاه کردم دیدم، چه تنها شده ام. دیدم چه قدر دلم هوایت را کرده است ...
سالها بعد
که چشمان تو عاشق می شوند
اما افسوس که قصه مادربزرگ درست بود
همیشه
یکی بود،یکی نبود!
زندگی *
زندگی یعنی مسیری رو به آب ،
زندگی یعنی نه بیداری نه خواب
زندگی یعنی سرای امتحان ،
زندگی یعنی در ان عاشق بمان
زندگی یعنی کمی و کاستی ،
زندگی یعنی دروغ و راستی
زندگی یعنی صفا ، مهر و وفا ،
زندگی یعنی ستم ، جور و جفا
زندگی یعنی سفر ، راهی دراز ،
زندگی یعنی جهانی رمز دار
زندگی یعنی مهی در پشت ابر ،
زندگی یعنی بلا و درد و صبر
زندگی یعنی دو روزی میهمان ،
زندگی یعنی صدای ناز عشق
مرگ یعنی لحظه پرواز عشق
زندگی بی عشق هرگز زنده نیست
بی طرف بودن کجایش زندگی ست
الو سلام ، منزل خداست؟
این منم مزاحمی که آشناست
هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است
ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است
به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست؟
الو... دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شده
خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟
چرا صدایتان نمی رسد ، کمی بلندتر ، صدای من چطور؟
خوب و صاف و واضح و رساست؟
اگر اجازه می دهید برایتان درد دل کنم
شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست
دل مرا بخوان به سوی خود تا سبک شوم
پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست
الو مرا ببخش ، باز هم مزاحمت شدم
دوباره زنگ می زنم ، دوباره تا خدا خداست
دوباره تا خدا خداست...
یکسال دیگه هم گذشت!!!
با تمام سختیهاش ، با تمام ناخوشیهاش ،
با تمام خوشیهاش، با تمام خوبیها و بدیهاش
گذشت
فقط گذشت!!!
اومد که فقط بگذره!
زودم گذشت!!!
کاش
کاش ، نمی گذشت!!!
سال جدید رو به همگی
شما دوستای خوبم
تبریک عرض می کنم
اگه وقت کردی همش رو با تامل بخون فکر کنم تا اندازه ای ارزشش رو داشته باشه ...
تیک تاک تیک تاک تیک .....
بازم صدای عقربه های ساعت ، بازم اخرین لحظه های سال ، بازم مرور خاطره ها و بازم یه سال دیگه ...
گذشت ، خیلی زود هم گذشت ، عین سرعت باد اومد و وزید و رفت ....به پشت سرت نگاه کن ببین چقدر لحظه ها سریع گذشتن و این لحظه ها ، عمر تو بود که گذشت ....بزن عقب ....تمام امسالت رو مثل یه فیلم بزن بره عقب ، از لحظه های اول شروع کن ، از پارسال یه همچین شبی ...یادته ؟؟ با خدا چیا میگفتی ؟ چقدر امید داشتی به اینکه خدا امسال رو واست سال قشنگی کنه ؟ چقدر منتظر اومدن لحظه تحویل سال بودی؟ چی فکر می کردی از اومدن سال جدید ؟ با خودت میگفتی چه عیدی ؟ امسالم مثل هر سال ..گنگ و پوچ ....یا نه با خودت می گفتی امسال دیگه خودم رو می سازم امسال دیگه میخوام با هر سال فرق داشته باشم ...امسال ...امسال ...امسال....حالا دیگه داره تموم میشه ...لحظه های حسابرسی نزدیک شده ...خودت بشین به حساب خودت برس ...ببین اصلا قولهایی که پارسال به خودت و به خدای خودت دادی یادته ؟؟ببین اگه یادته به کدومش عمل کردی ؟ اون ادمی که می خواستی شدی ؟ تا چه اندازه نزدیک شدی به شخصیتی که ارزوشو داشتی ؟ کی شدی ؟/چی شدی ؟؟اینها همشون جای تامل و فکر داره ...یه امشب رو با خودت رو راست باش ...با خودت خلوت کن ...همه شبها و روزهای امسال همه اتفاقاتی رو که واست پیش اومد بیار یکی یکی توو صفحه ذهنت ....ببین دل چند نفر رو شکستی ؟ دل چند نفر رو به دست اوردی ؟ چند نفر رو از ته دل خوشحال کردی ؟ چند نفر رو با تمام نا مهربونیات به گریه انداختی ؟؟؟به پشتت نگاه کن ...365 روز بود .....ببین این 365 واست 365 حسرت بوده یا 365 شادی و روزهای افتابی ؟؟ببین با خودت و با دیگران چه کردی ؟؟توو همه این 365 روز شاید خیلی کمتر با خودت خلوت کردی ولی بیا و یه امشب رو بیخیال نباش ...امشب می تونه واسه تو یه شروع باشه ....تنبلی نکن ....نگو دنیا همینه ...نگاه کن تو هر روزت با هم فرق داشته پس چطور به خودت جرات میدی که بگی سال دیگه هم مثل امسال ؟؟ به خودت بیا... ناشکر نباش ....نگاه کن خدا بهت دوباره فرصت داده که پای سفره هفت سین با خانواده ات بشینی ... غرورت رو کنار بذار ...تا کی میخوای بگی دیگران من رو درک نمی کنن ؟ تا کی میخوای ناله و گله کنی از زمونه ، تا کی میخوای نا امید باشی ؟؟ کافی نیست ؟؟ تا کی میخوای بگی من تنهام ؟؟ تا کی ؟؟ نگاه کن ، ببین تو هنوز اینجایی ، هنوز توو این دنیایی ، هنوز بهت فرصت داده شده واسه دیدن یه بهار دیگه ...نگاه کن به جوونای همسن و سال خودت ببین بعضیهاشون امسال چه طور سرنوشتشون عوض شده ، یکی معتاد شده ، یکی طلاق گرفته ، یکی زیر خروارها خاک خوابیده ....اینها سرنوشتهای نبود که واسه من و تو غیر ممکن باشه ،این جوونا با من و تویی که الان حی و حاضر نشستیم و منتظریم تا عید بشه هیچ فرقی نداشتن ...پس چطور شده که تو به این سرنوشتها دچار نشدی ...نمیگم سختی نکشیدی ...نه ...میدونم شاید توو این 365 روز خیلی ها دلت رو شکسته باشن ، خیلی شبها با اشک چشمات تا صبح بیدار بودی ، میدونم شاید خیلی چیزا رو از دست دادی اما ببین اینها سخت تر از سرنوشتهای بدی بود که واست مثال زدم ؟؟ ناشکر نباش به روزهای خوبت هم نگاه کن ...همین که سالمی همین که کنار خانواده خودت سال رو تحویل می کنی اینها نعمت کمی نیست ....به خدا کم نیست ....به خودت بیا ...نذار هر روز صبح با نا امیدی و کسالت از خواب بیدار شی ...هر روز رو با امید این شروع کن که قراره بهترین روز رو داشته باشی ...خدا رو بیشتر توو زندگیت شریک کن ...اخه چقدر می خوای ناشکر باشی ...این خدایی که ازش فاصله گرفتی همونه که بهت دوباره فرصت داده ...تو این نفسها این زندگی رو از اون داری ....پس چطور فراموشش کردی ؟؟ یعنی اینقدر بد و نا شکری ؟؟نه اینطور نیست ... اگه لیاقت نداشتی بهت دوباره فرصت نمی داد ....امشب همه خاطرات همه روزها وشبهای تلخ و شیرین رو به یادت بیار ، خاطرات شیرینت رو باز هم به خاطر بسپار و تشکر کن از خدا و از کسایی که اون روزها رو واست شیرین کردن و خاطرات بدت رو فقط بگرد تووش درس و عبرت پیدا کن و بعد همه شون رو خاک کن ...فراموش کن ادمهای بد زندگیت رو ، ادمهایی که باعث شدن حالا خاطرات تلخی داشته باشی ...تو اونها رو ببخش و باهاشون خداحافظی کن توو ذهنت و دیگه اجازه نده ضمیر پاک و زیبای وجودت رو الوده کنن ...
چشمهات رو باز کن بازم بهار اومده ...نو شو ...مثل لباسهات ....دست پدر و مادرت رو ببوس که امسال هم با مهر و محبتشون تامینت کردن ...سجده شکر کن که خدا هنوز داره می بینه تو رو و هنوز دستاشو دراز کرده به سمتت تا تو دستاشو بگیری ....
سر سفره هفت سین دعا کن ، واسه اونایی که عزیزترین کسانشون رو از دست دادن صبر بخواه ، خیلی ها الان هستن که جای خالی پدر ، مادر ، فرزند ، همسر رو در کنار سفره شون حس می کنن و اشک می ریزن ، دعا کن واسه اون مریضایی که هفت سین شون الان شده سرنگ و سرم و .....، دعا کن واسه جوونایی که امسال با دست خودشون سرنوشتشون رو خراب کردن ، دعا کن واسه جوونایی که شرایط ازدواج ندارن ،دعا کن واسه مستاجرایی که توو خرج زندگیشون موندن ، دعا کن واسه اونایی که به خاطر قرضاشون الان پشت میله های زندانن و با خاطره هفت سین پارسال توو خونه شون دارن اروم اروم اشک میریزن ، دعا کن واسه خودت ، واسه دوستات ، واسه همسن و سالات ، واسه اونایی که بهت بدی کردن واسه همه کس دعا کن ....و دعا کن واسه کسی که دوستش داری و از خدا بخواه که پیشش شرمنده نباشی ...اگه یادت بود من حقیر رو هم فردا دعا کن ....بهترین ها رو از خدا بخواه و مطمئن باش خدا بهترین ها رو برات رقم زده ....پس با چشمان منتظر و قلبی امیدوار به پیشواز بهار برو و حرکت کن به سمت خوشبختی ....خدا هنوز دوستت د اره ، پس تو هم دوستش داشته باش ، زندگیتو دوست داشته باش ،اطرافیانت رو دوست داشته باش و از تک تک لحظاتت بهترین استفاده رو کن و با تمام وجودت بهار زندگیت رو نفس بکش...
عیدت مبارک دوست عزیزم .......